کیهان در ستون ویژه های خود نوشت:

يوتل ست هنگ كرد؛ راديو اسرائيل: قدرت نمايي ايران بود

برخي كانال هاي راديو- تلويزيوني غربي روز پنج شنبه براي چند ساعت از دسترس خارج شدند.

بنابرگزارش هاي رسانه هاي منتشره، شبكه هاي سي ان ان، صداي آمريكا، بي بي سي انگليس و دويچه وله از جمله اين شبكه ها بودند كه براي ساعت هايي در خاورميانه از دسترس خارج شدند. سخنگوي شبكه «يوتل ست» به خبرگزاري فرانسه گفته است كه برخي از كانال هاي راديو و تلويزيون غربي براي مدتي به علت ارسال پارازيت از دسترس خارج شدند. مؤسسه «دويچه وله» به برخي از رسانه ها گفته است كه در اين خرابكاري دست جمهوري اسلامي را مي بيند.

به گزارش دويچه وله آخرين بار برنامه هاي دويچه وله بامداد پنجشنبه (27 مهر) در معرض پارازيت قرار گرفت. اريك بترمان، مدير عامل دويچه وله در گفت وگويي با روزنامه آلماني فرانكفورتر الگماينه به نقض آزادي بيان از سوي جمهوري اسلامي اعتراض كرده است.

دويچه وله علت اين اقدام را عمليات تلافي جويانه عنوان كرد و نوشت: «اين احتمال وجود دارد كه عمليات اخير از سوي ايران، در واكنش به اقدام ماهواره هات برد صورت گرفته باشد. شبكه «يوتل ست» از روز دوشنبه 24 مهر پخش ماهواره اي 19 شبكه راديو- تلويزيوني جمهوري اسلامي را از ماهواره هات برد قطع كرد. اين شركت دليل اين اقدام را تحريم هاي تازه اروپا عليه ايران دانست. به گفته شركت فرانسوي يوتل ست كه مديريت ماهواره هاي يوتل ست و هات برد را بر عهده دارد، ايران از چهارشنبه روي شبكه هاي بي بي سي فارسي، صداي آمريكا و راديو فردا عمداً اختلال ايجاد كرده بود».

بنگاه رسانه اي بي بي سي هم روز پنج شنبه خبر داد كه برنامه هاي اين شبكه از جمله: بي بي سي ورلد نيوز (شبكه خبر بين المللي بي بي سي)، تلويزيون عربي بي بي سي و كانال هاي راديويي سرويس جهاني بي بي سي به دو زبان عربي و انگليسي براي مخاطبان مناطق اروپا و خاورميانه، در معرض پارازيت هاي عمدي و متناوب قرار گرفته اند.

راديو اسرائيل نيز در گزارشي گفت: ايران در يك قدرت نمايي كم سابقه امواج برخي شبكه هاي غربي از جمله سي ان ان را هدف قرار داد و در طول ساعاتي از شبانه روز موفق شد مانع از پخش برنامه هاي شبكه هاي جهاني نظير «سي ان ان ، بي بي سي ورلد، يورونيوز و ديگر شبكه هاي مشابه شود.

از سوي ديگر وبسايت بي بي سي فارسي در ارزيابي قدرت ايران در زمينه جنگ سايبري نوشت: ايران طي ماه هاي گذشته هم قرباني حملات سايبري بوده و هم براساس برخي گزارش ها در نقش حمله كننده در فضاي سايبر و اينترنت عمل كرده است. مصلحي وزير اطلاعات ايران در ماه ژوئن امسال گفت «ما تقريباً روزانه با اين حمله ها مواجه هستيم.» وي اين را هم گفت كه كشورش قصد دارد از «لاك دفاعي» خارج و وارد حوزه «جنگ نرم» با آمريكا شود.

رسانه دولتي انگليس هر چند مدعي شد «نحوه حملات سايبري ايران نشان مي دهد فناوري ها و روش هاي به كار گرفته شده قديمي و شناخته شده هستند» اما اذعان كرد: هرب لين دانشمند ارشد كامپيوتر در شوراي پژوهش ملي در آمريكا مي گويد براساس گزارش ها و مطالبي كه مطالعه كرده، ايران از قدرت بالايي براي انجام حملات سايبري برخوردار است.

بي بي سي افزود: برخي براي نشان دادن توان تكنولوژيك ايران به ماجراي فرونشاندن يك هواپيماي بدون خلبان آمريكايي با شماره شناسه 170-RQ كه به «هيولاي قندهار» هم معروف شده بود اشاره مي كنند كه ظاهراً با هدف جمع آوري اطلاعات از تأسيسات هسته اي ايران به حريم هوايي ايران وارد شده بود. اين هواپيماي جاسوسي تقريباً سالم در ايران به زمين نشانده شد و بعدها مشخص شد كه به احتمال بسيار قوي اين موفقيت بخاطر توانايي در بدست گرفتن سيستم جي پي اس (موقعيت ياب ماهواره اي) آن هواپيما بود.

اين شبكه انگليسي با اشاره به سخنان چندي پيش نيك هاروي معاون وزير دفاع بريتانيا پرداخت كه از حملات سايبري به عنوان «گزينه اي متمدنانه» نام برده و گفته بود مي توان از آن بر عليه دشمن استفاده كرد. زيرا اين اقدام معمولاً با خسارت زياد همراه نيست. بي بي سي اضافه مي كند: البته موضع آقاي هاروي مخالفاني هم دارد و بوده اند مسئولان و سياستمداراني كه نسبت به خطر حملات سايبري به تأسيسات هسته اي در جهان هشدار داده اند. سؤال اين است كه فقط يك يا چند كشور مي توانند در مقابله با آنچه خطري براي منافع خود مي دانند دست به حملات پيشدستانه سايبري عليه كشور ديگري بزنند يا اين حق براي همه محفوظ است. طرح اين سؤال بخاطر خطراتي است كه يك حمله سايبري مي تواند گاه در سطح فاجعه اي سراسري ايجاد كند.

 

عاطفه خشكيده شبكه سعودي بالاخره جريحه دار شد

شبكه سعودي العربيه در آخرين شيطنت رسانه اي عليه سوريه مدعي شد ارتش سوريه از بمب هاي خوشه اي استفاده كرده است.

اين شبكه كه به العبريه معروف شده و در جنگ هاي 22 روزه و 33 روزه جنايت هاي رژيم صهيونيستي را توجيه مي كرد، براي مستند شدن ادعاي خود عليه ارتش سوريه، تصويري را منتشر كرد كه نه مربوط به درگيري هاي سوريه بلكه متعلق به بمباران هاي هوايي رژيم صهيونيستي در سال 2006 عليه مردم لبنان بود!

به گزارش العالم به نقل از سايت «الحقيقه» اين تصوير در اوايل دسامبر 2010 در روزنامه انگليسي گاردين و به عنوان يكي از اسناد استفاده ارتش رژيم صهيونيستي از بمب هاي خوشه اي منتشر شده است.

گاردين در سال 2010 در خبري به نقل از سايت «ويكي ليكس» تأكيد كرد دولت انگليس به آمريكا اجازه داده تا بمب هاي خوشه اي را در خاك انگليس انبار كند. اين در حالي است كه انگليس توافقنامه بين المللي ممنوعيت استفاده از اين نوع بمب ها را امضا كرده است.

براساس گزارش گاردين، آمريكا از طريق خاك انگليس بمب هاي خوشه اي را به دست صهيونيست ها در اراضي اشغالي فلسطين مي رساند، تا بتواند آنها را در جنگ سال 2006 عليه لبنان استفاده كند.

رژيم صهيونيستي و رژيم سعودي همان گونه كه در قبال جنايات تل آويو عليه مردم مسلمان لبنان و غزه موضع هماهنگي داشتند، موضع مشتركي را نيز در زمينه فتنه انگيزي عليه مردم مسلمان سوريه در پيش گرفته اند. به همين دليل نيز جنايت هاي رژيم صهيونيستي در استفاده از بمب هاي خوشه اي و اورانيومي در جنگ 22روزه و 33 روزه با سكوت رسانه هايي چون العربيه مواجه شد كه بعد از چند سال تازه يادشان افتاده تا نگران به كارگيري بمب هاي خوشه اي شوند!

 

سياهي لشكر سازمان آب رفته بود اما واقعا سياه بود!

سياهي لشكر سازمان تروريستي منافقين در پارك داگ هامر شولد آمريكا هر چند لشكر نبود اما واقعا سياه بود!

پايگاه اينترنتي اخبار روز (وابسته به طيفي از عناصر ضد انقلاب) با اشاره به نمايش چندي پيش منافقين كه در پي حذف نام سازمان از فهرست گروه هاي تروريستي آمريكا انجام شد، نوشت: 8-7 سياه پوست بنفش پوش طبل ها را در خيابان داگ هامرشولد به صدا درآوردند. بادكنك ها در سراسر صحنه نمايش به چشم مي خورد. فضاي پارك آميخته از سر و صدا بود. صحنه نمايش به آهستگي در سياهي لشكري كه در مقايسه با سال هاي پيشين شديداً آب رفته بود، پر مي شد. بعضي از اينها گرچه سياه بودند اما با سياهي لشكر هاي قبلي متفاوت مي نمودند. پرسيدم ببخشيد شما هوادار اين گروه هستيد؟ پيرزن سياه رو برگرداند و از پاسخ خودداري كرد. همتاي هم سن و سال او به لهجه سياهان محله هارلم نيويورك جواب داد ما از يك كليسا آمده ايم براي حمايت از اينها. گفتم مگه اينها را مي شناسيد. گفت نه نمي شناسم ميداني، اينها به كليساي ما كمك مالي مي كنند و هر از گاهي هم به كليسا مي آيند(!) آن طرف تر چند دلقك مشغول هنرنمايي بودند... بعد هم شماري از سياستمداران [بازنشسته] آمريكايي به نمايشنامه پارك داگ هامرشولد پيوستند. ساندويچ ساب وي و كوك وايت ها هم به راه بود.

 

مكالمات مردم در آمريكا از سوي 30 هزار نفر شنود مي شود

چهارسال دوره زمامداري باراك اوباما با نقض شعارهاي وي سپري شد و آمريكا چهره شديداً امنيتي حتي امنيتي تر از دوره بوش پيدا كرد.

مجله فرانسوي لوموند ديپلماتيك ضمن انتشار اين تحليل توقيف هاي دلخواه، بازداشت هاي غيرقانوني و محاكم سريع و باراك اوباما عليرغم وعده ها، سياست امنيتي سلفش را پي گرفته است. اوباما در سال 2008، وقتي نامزد مقام رياست جمهوري بود وعده مي داد كه زندان «گوانتانامو» را ببندد، قانون سال 2001 درباره امنيت داخلي (لايحه موسوم به وطن پرستي) را لغو و از نظاميان يا اعضاء دستگاه هاي اطلاعاتي حمايت كند كه سوءاستفاده هاي دواير متبوع خويش را فاش سازند. متقاضي دموكرات آنروز كاخ سفيد وانمود مي كرد كه رام كننده پر زور سركشي هاي دستگاه امنيتي است كه از زمان سوءقصدهاي 11سپتامبر، به ديوانسالاري درندشت و غالبا عنان گسيخته اي تبديل شده بود. با اينهمه چهار سال بعد، «گوانتانامو» همچنان به كار خود ادامه مي دهد، دادگاه هاي نظامي آن، محاكمات را از سرگرفته اند و «لايحه وطن پرستي» تمديد شده است. وزارت دادگستري، مصمم به تنبيه هرگونه افشاي اطلاعات حساس، به پيگرد شش فقره اتهام نقض قانون ناظر بر جاسوسي پرداخته است و دولت اوباما اجازه قتل كساني را در بيرون از مرزهاي كشور داده است كه كما بيش عجولانه «تروريست» تشخيص داده اند، حتي اگر در عمليات مسلحانه مشاركتي نداشته باشند. به رغم خبط هاي ذاتي اين دريافت شتابزده از امنيت -مانند مورد نوجوان 16 ساله آمريكائي، فرزند يك مسئول فرضي القاعده كه به اشتباه در سپتامبر 2011 در يمن به قتل رسيد- آقاي اوباما، به گواه كاربرد بيش از پيش مكرر هواپيماهاي بدون سرنشين در پاكستان و يمن و سومالي، عمليات «سري» اعدام هاي بي محاكمه اي را شدت بخشيده است.

لوموند ديپلماتيك افزود: باورمندان سرخورده و دلسرد شدند. چهارچوب هاي امنيتي، نظارت مداخله گرانه در زندگي روزمره آمريكائي ها را هر روز بيشتر كرده اند، نمودار آن تفتيش گرهاي الكترونيكي است كه امروزه صد و چهل فرودگاه كشور را به آنها مجهز كرده اند تا تصويري عريان از اندام مسافران بردارند بارزتر از آن، تقويت مراقبت هاي درون مرزي است. دولت فدرال امروز سي هزار تن را به شنود مكالمات تلفني آمريكائيان گمارده. وزارت امنيت داخلي كه در سال 2002 پديد آمد، در ده سال گذشته پس از «پنتاگون» و وزارت رزمندگان پيشين، در رده سوم قوي ترين ديوانسالاري كشور جاي گرفته است. گسترش ابعاد دولت امنيت محور را به دشواري مي توان اندازه گرفت. از زمان سوءقصدهاي 11سپتامبر، آميزه سردرگمي از تيول هاي ديواني، به ساخت و ساز در مركز شهر واشنگتن رونق بخشيده است. بدينسان بر روي زميني به مساحت كل صدو پنجاه هكتار- معادل سه برابر زيربناي «پنتاگون» و بيست و دو برابر «كاپيتول» [مقر مجالس قانونگذاري فدرال] سي و سه ساختمان جديد ساخته اند. اين سيستم تازه مراقبت هر سال پنجاه هزار گزارش، يعني روزانه صد و سي و شش گزارش توليد مي كند.

اين مجله فرانسوي معتقد است: گرچه معروف است كه مردم آمريكا مداخله دولت در زندگي خصوصي را برنمي تابند اما مردم كمابيش خود را با اين وضع تطبيق داده اند. گسترش بوروكراسي امنيتي با ضرباهنگ مداخلات نظامي آمريكا در خارج پيش رفته است. در زماني كه ايالات متحده با بحران بودجه اي وخيمي روبروست، برخي، حتي در صحن حزب جمهوريخواه، در نظر دارند بودجه ارتش را كاهش دهند. آيا هزينه سياست هاي رياضتي گريبانگير پيرايه هاي نظارت و مراقبت نيز خواهد شد؟

 

زندان نرفتن محمدرضا خاتمي هم دردسري شده!

ارگان حلقه لندن ضمن انتشار مقاله اي، به توجيه علت زنداني نشدن محمدرضا خاتمي و اظهارات او مبني بر اينكه ما برانداز نيستيم پرداخت.

محافل ضد انقلاب اظهارات اخير رضا خاتمي را مورد اعتراض قرار داده و اصلاح طلبان - به ويژه طيف فراري آنها در خارج - را متهم كرده اند كه مي خواهند بر سر جنبش سبز معامله كنند. آنها بازداشت نشدن رضا خاتمي را در كنار برخي مواضع محمد خاتمي نشانه ادعاي خود شمرده اند.

پس از اين اتفاق سايت جرس در مقاله اي به قلم آرش-غ از اعضاي خارج نشين حزب مشاركت سعي كرد چهره اي راديكال و مبارز ترسيم كند و بازداشت او را توجيه نمايد. جرس مي نويسد: اين اولين بار نيست كه اصلاح طلبان و به معناي اخص آنان جبهه مشاركت و برخي از سران آن، اينگونه مورد انتقاد كساني قرار مي گيرند كه در بي عملي سياسي آنان همين بس كه از سال 1376 بارها و بارها براي همين ها، هم سوت زدند و هم كف كشيدند و هم آنها را هو نمودند. آنها را به بي عملي سياسي متهم مي كنند و مي گويند كه «برنامه سياسي» ندارند و براي «پيام آشتي جويانه به حاكميت» بايد به بند نقد كشيده شوند. در حالي كه كسي مثل «محمدرضا خاتمي» در داخل كشور با آن همه ملاحظات و محذوريت هاي امنيتي قرار دارد، از خارج نسخه مي پيچند كه «موقعيت آقاي رضا خاتمي با موقعيت بسياري از همراهان و همفكرانش كه سالياني است زجر زندان و غربت و ستمي كه بر آنان و خانواده هايشان رفته است را تحمل مي كنند يكسان نيست».

جرس در توجيه بازداشت نشدن رضا خاتمي نوشت: چه كسي است كه نداند عمق كينه و مشكلي كه نهادهاي امنيتي با امثال مصطفي تاج زاده و مصطفي قدياني اين روزها پيدا كرده اند، اگر از رضا خاتمي كمتر نباشد بيشتر نيست؟ به تعبير بهتر براي آنها، سه نفر، بهزاد نبوي، مهدي هاشمي و رضا خاتمي، سه خال تكي هستند كه اولي از همان روزهاي آغازين پس از انتخابات به زندان رفت، دومي در هول و ولاي دعواي سياسي با هاشمي رفسنجاني همين تازگي روانه اوين شده است، و اگر محمدرضا خاتمي هم به زندان نمي رود فقط و فقط به دليل انتساب فاميلي او به خانواده امام(ره) است كه دست امنيتي ها را تاكنون بسته است(!)

اين پايگاه اينترنتي بي آن كه به فرار گردانندگانش و عافيت نشيني در اروپا و آمريكا اشاره كند، در ادامه توجيه خود مدعي شد: برخي از دوستان، اصلاح طلب خوب را اصلاح طلب زنداني مي دانند غافل از اينكه خوبي و بدي يك اصلاح طلب به زندان رفتن يا نرفتنش نيست، به نقشي است كه در زمان ايفا مي كند آنها كه به زندان رفتند البته حسيني [!؟] عمل كردند اما ايناني كه در بيرون هستند چندان هم صم و بكم نبودند و چون خاموش نيستند اين همه مورد طعنه و انتقاد قرار مي گيرند. ما در ميان اصلاح طلبان دوم خردادي، اصلاح طلب بد نداريم. آن كه بد است اصلا اصلاح طلب نيست و اشتباهي با اصلاح طلبان بر خورده است.

جرس با اشاره تلويحي به حماقت مدعيان اصلاح طلبي در همراهي با گروهك هاي ضدانقلاب در فتنه سال 88 و برخورد قاطع نظام با آنان نوشت: حزب مشاركت و سازمان مجاهدين در دام براندازي كور و ناپخته اي كه هم گروهي از نهادهاي امنيتي و هم بخشي از اپوزيسيون خام در خارج از كشور براي آن لحظه شماري مي كنند قرار نخواهند گرفت. تازه محمدرضا خاتمي همه اينها را هم در پاريس، در واشنگتن، يا در كره مريخ نگفته است كه دست هيچ جنبنده اي به او نرسد. او درون مرزهاي جغرافيايي كشور با توجه به تمام ملاحظات امنيتي موجود، نظر سياسي خودش را و گروهي را كه بدان انتساب دارد فقط تكرار كرده است.

انتشار اين تحليل حاكي از آن است كه عناصر فراري ورشكسته و رفقاي حزبي آنها در داخل با توجه به كوتاه شدن دست شان از انتخابات مجلس و در كنار آن گرفتار شدن سر صحنه ساختارشكني (فتنه 88)، به شدت نسبت به خبط بزرگ در سه سال پيش احساس ندامت مي كنند. اين طيف با اين حال جرئت ندارند علناً مرزبندي روشني با گروهك هاي برانداز داشته باشند چرا كه اين طيف ها را عقبه خود مي شمارند و با آنها درباره بي اعتقادي به قانون اساسي، ولايت فقيه، خط امام، جمهوري اسلامي و بالاتر از همه اسلام و انقلاب اسلامي هم مسير هستند.